به گزارش خبرگزاری حوزه، لیلا تراب زاده در ارائه مقاله خود با عنوان «تولید محتوا و سواد رسانهای؛ یاریگران حکمرانی نوین و تاب آوری سایبری» که به همراه جاوید ایمانی نگاشته شده، گفت: دهکده جهانی مارشال مکلوهان، عصر اطلاعات مانوئلکاستلز یا جامعه اطلاعاتی فرانکوبستر آن چنان دیگر برای ما غریبه نیست چراکه به واسطه وبجهانگستر و فضایسایبری، همه آحاد زندگی بشر از بام تا شام همچون زندان سراسربین جرمی بنتام با ذرهبین رصد مشاهدهگران در مقام قضاوت قرار دارد. این موضوع نه تنها حریم خصوصی افراد را درنوردیده بلکه معادلات جدیدی را در شیوه حکمرانی پدید آورده است.
تولید محتوا و سوادرسانهای؛ یاریگران حکمرانینوین و تابآوری سایبری
وی ادامه داد: در این فضا، صرف نشستن و نظارهکردن یا حداکثر دیدن، شنیدن و خواندن کارساز نیست حتی اگر توأم با سوادرسانهای باشد زیرا عنصر اصلی در این فضا دادهها و اطلاعات یا به عبارت بهتر محتوای فضای سایبری ـ رسانهای است. حکمرانینوین علاوه بر نیاز به تولید محتوا برای کسب مقبولیت و مشروعیت حکمرانی خویش، با دغدغه دیگری به نام تابآوری سایبری نیز مواجه است. آن جا که همچون گیاه بامبو باید بتواند در کوران حوادث طبیعی و غیرطبیعی، نرمشی قهرمانانه از خود نشان دهد و بارها و بارها توانمندی خود را در جلب حمایت افکار عمومی در رسانههای نوین خود و دیگران به رخ بکشاند.
حکمرانی سابقه ای به قدت تمدن بشری دارد
تراب زاده با بیان اینکه حکمرانی اگر چه اصطلاح جدیدی است، اما مفهوم آن دارای قدمتی به اندازه تمدن بشری است، با اشاره به مقاله خود ابراز داشت: حکمرانی مشخص میکند قدرت چگونه اعمال میشـود، چگونه تصمیمهای تاثیرگذار بر جامعه اتخاذ میشوند و چگونه منافع مختلف با چنین تصمیمهایی هماهنگ میشوند.
وی ادامه داد: هزاره سوم با پیدایش اینترنت و ظهور فناوریهای نوین اطلاعات و ارتباطات دچار تغییرات اساسی شده و تحت تاثیر فضایی به نام سایبر است که به دلیل بیمکانی و بیزمانی، همه جهانیان را در برگرفته و با ارمغانهایی نظیر جامعه شبکهای، شگفتیسازترین عصر حیات بشری را در حکمرانی از منظر تغییرات شکلی و ماهوی بنیادین رقم زده است؛ چرا که عناصر پیشگفته حکمرانیسنتی تحت تاثیر فضای سایبری، رسانهای قرار گرفته و مولفههای حکمرانی یعنی اقتدار، انحصار و قلمرو قدرت و عناصر حکمرانی شامل سرزمین، جمعیت، حکومت و حاکمیت متاثر از کاربری آسان و در دسترس بودن پیامرسانهای همراه قرار گرفتهاند.
این کارشناس رسانه ای همچنین گفت: فناوریای که به دلیل سرعت در تولید، انتقال، بازنشر پیام و گستردگی مخاطبین، تاثیرات شگرف خود را بر نهادهای اجتماع به ویژه نهاد سیاست و حکمرانی گذارده است. آنچه که در اینجا میتواند و باید به عنوان پلی پیشگام در تعامل حکمرانینوین و فناوریهای نوین ارتباطی، ایفای نقش کند، سواد رسانهای است. در واقع در فضای پرتلاطم حقیقی و مجازی امروزه، حکمرانی، در شب تاریک و بیم موج و گردابی چنین حائل، معنا میشود. اقناع شهروندان از سویی و مواجهه با دوست، رقیب و دشمن از سوی دیگر به ویژه در فضای مجازی همانند نبرد هوشی است که آنی غفلتپذیر نیست؛ این موضوع، شاید در برخی مواقع مواجهه سخت را طلب کند اما نیازمند تعامل نرم و تابآوری به ویژه در فضای سایبری است. تابآوری، استراتژی مقاومت، برگشت به حالت اولیه بدون آسیبپذیری جدی، انعطافپذیری و واکنش سریع است به گونهای که پایداری حاکمیت را تضمین کند.
نقش سواد رسانهای در حکمرانی و ارتقای توانمندی مردم
در ادامه این نشست، اسماعیل شیرعلی، عضو هیئت علمی دانشگاه ولایت و عضو دبیرخانه شورای عالی انقلاب فرهنگی، مقاله خود را با موضوع «بررسی نقش سواد رسانهای در حکمرانی» در این نشست که به صورت مجازی برگزار شد، ارائه کرد و گفت: بحث حکمرانی موضوعی بین رشتهای است و رشتههای حقوق، جامعهشناسی، مدیریت، اقتصاد، علوم سیاسی، روابط بینالملل و بسیاری از رشتههای دیگری را که هنوز رصد نشدهاند در برمیگیرد و نگاه جدیدی نسبت به نگاه سنتی قبلی دارد که نگاهی از بالا به پایین در تصویر حکمرانی داشت. بحثی که اکنون پژوهشگران دنبال میکنند موضوع ناکارآمدی دولتهاست که این دولتها به صورت اعم کلمه دولتهای مدرن را هم شامل میشود، زیرا مضایقی را برای حکمرانی در درک و فهم و اجرا قائل شدند که آن ساختار سنتی قبلی از هم فروپاشیده و نیازمندیم برای اینکه قدرت مؤثر و مشروعی را برای حکمران قائل شویم، همه نهادها و نیروها را در سطوح مختلف ملی و منطقه و جهانی مشارکت دهیم.
وی با بیان این که اگر بخواهیم تعریفی از حکمرانی داشته باشیم، همان روش حکمران، فعالیت و یا اعمال کنترل یا قدرتی است که بر فعالیت زیردستان و نظامی از قوانین و مقررات وجود دارد و به نوعی مفهوم حکمرانی بر همیاری حکومت و جامعه مدنی تأکید دارد، یادآور شد: عملاً وقتی ورود شهروندان و جامعه مدنی را به عرصه تصمیمگیری و سیاستگذاری شاهد هستیم، جریان اداره کشور از یک نظام اقتدارگرا و تکسویه و آمرانه به یک نظام فرایندی، مردمسالار و مشارکتی تبدیل میشود و این مستلزم آن است که توجه پیرامونی داشته باشیم.
نقش کلیدی سواد رسانه ای در جلب مشارکت های مردمی
وی افزود: در زمینه اعمال اقتدار و آنچه به عنوان جلب مشارکت مردم و گروههای مختلف در تصمیمسازی از آن صحبت میکنیم، رسانه یکی از بیشترین نقشها را خواهد داشت. بحث سواد رسانهای در این معنا، سوادی است که شهروندان را نسبت به موضوعات حکمرانی و قواعد اجتماعی و دخالت در سرنوشت خودشان حساس کند. سواد رسانهای به نوعی آگاهیسازی و مشارکت در فرایندهای تصمیمگیری و تصمیمسازی است که منجر می شود تا این مقوله بین مردم و حکومت و بخش خصوصی که نقش قابل ملاحظهای را ایفا کند.
این استاد دانشگاه ادامه داد: سواد رسانهای در معنای دیگر، قدرت درکِ نحوه کارکرد رسانهها و معنیسازی آنهاست و به نوعی میتوان سواد رسانهای را دسترسی به تجزیه و تحلیل و تولید ارتباط در شکلهای مختلف و حتی مصرف انتقادی محتوا بدانیم. سواد رسانهای میتواند قدرت تجزیه و تحلیل اجتماعی و سیاسی و اقتصادی را به افراد دهد تا از آن طریق فرایندهای حکمرانی و نحوه اعمال تصمیمها و عملکردهای آنها را شناسایی کنند. سواد رسانهای نحوه استفاده از اطلاعات دریافتی و کنشگری حاصل از آن را به ویژه در حوزه امور عمومی میتواند داشته باشد.
نیم نگاهی به مهم ترین کارکردهای سواد رسانه ای
وی بیان داشت: اگر به تواناییهایی که در ذیل سواد رسانهای کسب میشود اشاره کنیم، توانایی استفاده از تکنولوژی روز از قبیل رایانه برای پردازش و تولید اطلاعات از جمله تواناییهایی است که از طریق سواد رسانه به وجود میآید. همچنین میتوان توانایی نتیجهگیری در موارد روابط علی و معلولی میان رسانهها و واکنش عمومی و توانایی تشخیص تأثیر تحریف که ریشهسازی و تبلیغات و خشونت در رسانههای دیداری را شامل میشود، در سایه سواد رسانهای دید. همچنین توانایی تشخیصِ تفسیر و به وجود آوردن تفسیرهای بصری، یکی دیگر از کارکردهای سواد رسانهای است. توانایی مصرف انتقادی (نه منفعلانه) از رسانهها، دیگر کارکرد این مقوله است. توانایی اتخاذ رژیم مصرف رسانهای که خیلی مهم است، کارکرد دیگری است، چراکه باید بدانیم چه مقدار محتوا را به چه علت و چگونه استفاده کنیم و این توانمندی از طریق سواد رسانهای به وجود میآید. توانمندی در تجزیه و تحلیل اجتماعی، سیاسی و اقتصادی رسانهها دیگر کارکرد است، امروزه یکی از مهارتهای مهم زندگی سواد رسانهای است، به این نحو که اگر درک درستی از آن نداشته باشیم، دچار آسیبهای مختلفی خواهیم شد.
وی اضافه کرد: اگر بخواهیم سواد رسانهای را به شکلی دقیقتر مورد واکاوی قرار دهیم، باید آن را در چهار ظرف شناختی، حسی، اخلاقی و زیبایی شناختی مشاهده و بررسی کنیم. اولین حیطه که شناختی است به حیطهای که فرایندهای ذهنی و فکری را شامل میشود برمیگردد، حیطه حسی لایههای بیرونی ادراک را شکل میبخشد و به این معناست که مخاطب از طریق یکی از حواس پنجگانه خود در معرض پیامهای رسانهای قرار میگیرد. بُعد زیباییشناختی سواد رسانهای به توانایی درک و شناخت مفاهیم رسانهای از دیدگاه هنری مربوط است که به مهارت تولید پیام و هنر بستگی دارد، چهارمین حیطه ناظر به بُعد اخلاقی است که به توانایی درک و دریافت ارزشهای نهفته در پیامها اشاره دارد. برای مثال در مباحث سبک کمدی ارزشهای نهفتهای در پیامهاست و شوخی ابزار مهمی در حل مشکلات تلقی میشود و یا در فرایند انتخابات برخی اهداف نامزدها میتواند پنهانکاری در مورد عملکرد گذشته و ارائه اطلاعات اشتباه باشد.
سواد رسانه ای، حکمرانی را سهل تر و مؤثرتر می کند
عضو هیئت علمی دانشگاه ولایت همچنین افزود: برنامه توسعه سازمان ملل متحد (UNDP) تعریفی از حکمرانی دارد و آن این است که حکمرانی بکارگیری اقتدار اجرایی، سیاسی و اقتصادی برای مدیریت امور یک کشور است که شامل مکانیسمها و فرایندها و نهادهایی است که در عین در نظر گرفتن تفاوتها از طریق شهروندان و گروهها علایق و حقوق قانونی آنها را برآورده میکند. در این میان ارتقای سواد رسانهای باعث میشود که حکمرانی سهلتر و سریعتر و مؤثرتر انجام پذیرد.
وی افزود: سواد رسانهای در حکمرانی شش نقش عمده میتواند ایفا کند؛ نقش نخست ارتقای شهروندیِ فعال و آگاه است، چراکه سواد رسانهای مهارتهایی مانند تفکر انتقادی، حل مسئله و استقلال شخصی و مهارتهای ارتباطی و اجتماعی را در شهروندان تقویت میکند و زمینه مشارکت را تسهیلتر میکند. نقش دوم تقویت حوزه عمومی است که محل حضور کنشگران مختلف اجتماعی است. ارتقای حقوقی شهروندی، دیگر نقشی است که سواد رسانهای میتواند ایفا کند. قابلیت دیگر تقویت نوعی پرسشگری است که حاکمیت را ملزم به پاسخگویی میکند و نقش دیگر سواد رسانهای در زمینه توسعه جامعه مدنی و نقد عملکرد حکومتها و تشکیل نهادهای مدنی است و نقش ششم آن در باز شدن فضای نقد و بحث و گفتوگو به صورت آزاداندیشی است.
شیرعلی با اشاره به حاکمیت مجازی به واسطه کرونا نیز ابراز داشت: این حاکمیت اکنون به وجود آمده و این مسئله مقوم دغدغه محققان این عرصه پیرامون حاکمیت فضای مجازی است و باید با جدیت این موضوع را پیگیری کنیم.
تأثیر سواد رسانهای بر حکمرانی نوین در عصر دولت پسامدرن
در ادامه روحالامین سعیدی، مقاله خود را با عنوان «سواد رسانهای و تأثیر آن بر حکمرانی نوین در عصر دولت پسامدرن» که آن را با مشارکت نرگس رضایی نگاشته بود ارائه و اظهار داشت: در دولتهای مدرن، رسانه تبدیل به مجرایی برای انتقال قدرت و تحمیل پیامهای دولت حاکم برای انتقال گفتمان مسلط به تودههاست، اما اگر رسانه بتواند نقش مثبت خود را ایفا کند و تبدیل به یکی از نهادهای فعال و پویا در عرصه جامعه مدنی شود، نه ابزاری در اختیار دولت، بلکه یک عنصر فعال انتقال دهنده مطالبات تودهها به هیئت حاکم باشد و آنها را به شفافیت و پاسخگویی و قانونمندی وادار بکند تا نقش تودهها و حقوق مدنی آنها را به رسمیت بشناسند. این نقش مثبت منجر میشود که بسیار جدی شاهد حکمرانی نوین باشیم و رسانه یکی از مهمترین نهادهای این عرصه خواهد بود.
وی افزود: در این پژوهش یک رابطه علی بین مفهوم سواد رسانهای و عملکرد رسانهها تعریف و این رابطه را به اینگونه ترسیم کردیم که هر چقدر سواد رسانهای مردم افزایش پیدا کند، منجر به مهارتهایی میشود که پیامهای رسانهها را غربال کنند و صرفا یک عنصر منفعل نباشند و بتوانند سره را از ناسره بازشناسی کنند. اگر توده بتواند سواد رسانهای خود را ارتقا دهد، رسانه به سمت عملکرد مثبت خود حرکت میکند. بر این اساس، رسانهای که میداند توده او را تحلیل و بررسی خواهد کرد و هر پیامی را نمیپذیرد، مجبور میشود نقش مثبت خود را ایفا کند و صرفاً ابزاری در چنبره دولتهای حاکم نباشد، ضمن آن که از طریق سواد رسانهای میتوانیم رسانه را به کارکرد اصیل خود نزدیک کنیم و وقتی این اتفاق بیفتد تأثیر بسزایی در تحقق پست حکومتداری و شکلگیری حکمرانی نوین در دولتهای پسامدرن خواهد داشت.
این پژوهشگر ادامه داد: فرآیند استدلالی ما در این موضوع شامل سه گزاره است؛ نخست این که جامعه فعال و پویا نقش بسیار مهمی در شکلگیری حکمرانی نوین و فرایند آن و رسیدن به پست حکومتداری دارد. گزاره دوم این است که رسانه یکی از فعالترین نهادهای جامعه مدنی است که البته میتواند نقش منفی یا مثبت داشته باشد و نقش منفی آن این است که در اختیار دولتها قرار گیرد و صرفاً نیز برای انتقال پیام مورد استفاده قرار میگیرد، اما نقش مثبت آن این است که بتواند به عنوان نهادی مستقل در جامعه مدنی و در حد فاصل بین دولت و توده ایفای نقش کند. گزاره آخر هم این است که آن مؤلفهای که میتواند رسانه را از اختیار دولت خارج و آن را وادار به ایفای نقش اصیل و مثبت خود کند، سواد رسانهای است؛ لذا رابطهای مثبت میان سواد رسانهای تودهها و عملکرد مثبت رسانه در عرصه عمومی در مقابل دولتها برقرار است.
چهره چندوجهی فناوری و حرکت بر شمشیر دولبه
در ادامه این نشست، حسن باویر به ارائه مقاله خود با عنوان «تبیین تأثیر ضعف سواد رسانهای بر بروز مداخلات بینالمللی مطالعه موردی: منطقه خاورمیانه» پرداخت و گفت: با وجود سواد رسانهای میتوانیم شهروندان فرهیختهای داشته باشم که هر پیامی را نپذیرند و هوشمندانه و آگاهانه عمل کرده و هویت خود را حفظ کنند. ضعف سواد رسانهای باعث مداخلات بینالمللی و نهایتاً استحاله جنبشها و مطالبات معترضان میشود.
وی افزود: اگر بخواهیم تعریفی از رسانه داشته باشیم، باید بگوییم که رسانه پل ارتباط دوسویه و واسطه عینی و عملی در فرایند برقراری ارتباط است و مهمترین ویژگی رسانه قدرت بالای آن و شعاع عمل وسیع آن است. امروزه رسانهها توانستهاند گستره جغرافیایی را در نوردیده و انسانها را به هم نزدیک کنند. در عین حال، سواد رسانهای به معنای داشتن درک انتقادی است به این معنا که مخاطب در هجوم سرسامآور پیامهای رسانهای بتواند آنها را رمزگشایی و نقد و تحلیل و ارزیابی کند و سواد رسانهای به معنای خوانش سطرهای نانوشته پیامهای رسانهای نیست و لذا روح حاکم بر رسانهها، داشتن تفکر انتقادی است. در مقابل هر گونه ناآگاهی از این مهارتها به عنوان ضعف سواد رسانهای تلقی میشود.
ضعف سواد رسانه ای و خطر تسلیم شدن در برابر پیام رسانه
این محقق و پژوهشگر عرصه رسانه و فضای مجازی بیان داشت: ضعف سواد رسانهای موجب میشود تسلیم پیامهای رسانهای شویم و آنها را بپذیریم و در زندگی از آنها تأثیر بگیریم؛ لذا سواد رسانهای به دنبال قدرتمند کردن شهروندان است تا ارتباطی فعال و پویا داشته باشند. اگر بخواهیم ضعف سواد رسانهای را در یک منطقه جغرافیایی مثال بزنیم میتوانیم به خاورمیانه اشاره کنیم. خاورمیانه منطقه مهمی از جهان است که نظر بسیاری از رسانهها را به خود جلب کرده و بستر اتفاقات و تحولات بسیاری در جهان است؛ تحولاتی که توسط همین رسانهها به وجود آمده و خود آنها منشأ این تحولات بوده و هستند.
باویر ادامه داد: گاهی یک مسأله مهم از سوی همین رسانهها آنقدر کوچک و بیارزش قلمداد میشود که مردم از آن رد میشوند و گاهی یک مسأله کوچک را رسانهها آن چنان بزرگ میکنند که گویی تمام مسأله و مشکل منطقه خاورمیانه همین موضوع است. مصر، تونس، لیبی و بحرین از جمله کشورهایی هستند که تأثیرات رسانهها و شبکههای مجازی بر روی آنها بسیار وسیع بوده و این شبکهها باعث گسترش فضای اعتراضی و سرنگونی حکومت دیکتاتوری شدند، اما باید بدانیم که فناوری چهره پارادوکسیکال دارد و شمشیری دو لبه است و بعدتر همین رسانهها و شبکهها زمینه سرنگونی حکومت و دولت مردمی را هم فراهم کردند. در بهرهبرداری از ظرفیتهای رسانهای نیاز به سواد رسانهای داریم، چراکه رسانه به همان میزان که میتواند مردم را بسیج کند و حکومت دیکتاتوری را سرنگون کند، ابزار رفع بسیج نیز هست.
۳۱۳/۸